[go: up one dir, main page]

Academia.eduAcademia.edu
‫‪68‬‬ ‫شـماره ‪17۲‬‬ ‫محمد خلیلیان‬ ‫‪mohamad.khalilian@gmail.com‬‬ ‫ِ‬ ‫اتفاق بیرسانجام‬ ‫دربارۀ کنرست‬ ‫آنسامبل اینرتنوا‬ ‫نگ‪ 1‬موسیقایی بود؛‬ ‫کنسرت آنسامبل «اینرتنوا» یک ُج ِ‬ ‫مجموعهای از قطعات بیربط و مختلف که هریک با‬ ‫نخست کنسرت‬ ‫شب‬ ‫ِ‬ ‫بهانههای مختلفی اجرا شدند‪ .‬بهانۀ ِ‬ ‫ازطرفی بزرگداشت لوریس چکناواریان بود و ازطرف دیگر‬ ‫حمایت از کودکان کار‪ .‬در این شب قطعاتی از چکناواریان‪،‬‬ ‫دبوسی و شوستاکویچ اجرا شد‪ .‬قطعاتی که نه در سبک‪،‬‬ ‫نه در فرم‪ ،‬نه در زمینههای موسیقایی یا اجتماعی با‬ ‫عنوان‬ ‫دوم کنسرت نیز با‬ ‫شب ِ‬ ‫یکدیگر همبستگی نداشتند‪ِ .‬‬ ‫ِ‬ ‫شب مینیمالیستها‪ ،‬با قطعاتی از استیو رایش‪ ،‬مایکل‬ ‫ِ‬ ‫نایمن‪ ،‬فرخزاد الیق‪ ،‬اشکان الیق و رامین جوادی اجرا‬ ‫شد‪ .‬در اجرای قطعات فرخزاد الیق شاهد طراحی صحنه و‬ ‫پرفورمنس هم بودیم‪ ،‬اما در سایر قطعات نه‪ .‬شنونده در‬ ‫هر دو شب‪ ،‬از سویی فشردگی تماتیک قطعات و پریشانی‬ ‫حسی و از سوی دیگر غیرروان بودن و تکلف در اجرا را‬ ‫تجربه میکرد‪ .‬تنها همبستگی در کنسرت‪ ،‬میان مخاطب‬ ‫و موسیقی‪ ،‬و حول مقولۀ ناپیوستگی و چندپارگی بود؛ به‬ ‫شکلی که مخاطبان هم‪ ،‬بهتبع موسیقی‪ ،‬چندپاره بودند‪.‬‬ ‫در کنسرت «اینرتنوا» طیفهای مختلف تماشاگران‬ ‫تناسبی با یکدیگر نداشتند‪ .‬یک ردیف جلوتر از من‪ ،‬کسانی‬ ‫با چیپس و پفک به استقبال کنسرت موسیقی کالسیک آمده‬ ‫بودند و در کنارشان بزرگترین نوازندههای موسیقی جدی‬ ‫ایران نشسته و به آنها تذکر میدادند‪ .‬گرچه این اتفاق ممکن‬ ‫است تکوتوک در کنسرتها بیفتد‪ ،‬اما در اجراهای موسیقی‬ ‫کالسیک بسیار کمیاب است‪ .‬فراوانی اتفاقی از این جنس‬ ‫قابلچشمپوشی نبود‪ .‬مخاطبان کنسرت از کودکان کار و‬ ‫چیپسخورها و بستگان اسپانسرها گرفته تا موسیقیبازها‬ ‫و نوازندهای حرفهای را شامل میشد‪ .‬بسیاری برای تشویق‬ ‫عوامل کنسرت به تاالر وحدت آمده بودند و نه لذت بردن‬ ‫از خو ِد موسیقی‪ .‬آنها بین موومانها دست میزندند‪،‬‬ ‫مدام لوریس چکناواریان و نوازندهها را تشویق میکردند‬ ‫و حین اجرای موسیقی به چیپس خوردن مشغول بودند‪.‬‬ ‫بنابراین در سطح تماشاگران نیز‪ ،‬آشفتگی و نامتمرکز بودن‪،‬‬ ‫بهوضوح دیده میشد‪ .‬در اینجا الزم است میان دو مفهوم‬ ‫مخاطب و شاهد تمایز بگذاریم‪.‬‬ ‫‪69‬‬ ‫زمانی که مخاطب با اجرا ارتباط برقرار نکند‪ ،‬نه جریانی ساخته‬ ‫میشود و نه توسعه پیدا میکند‬ ‫شـماره ‪17۲‬‬ ‫آنسامبل اینرتنوا‬ ‫عکسها از‪ :‬هادی مخدومی‬ ‫واژۀ مخاطب ما را به تعداد اشخاصی که به یک‬ ‫مجموعۀ اجتماعی تعلق دارند ارجاع میدهد‪ .‬جمع افراد‪،‬‬ ‫واحد جدیدی بهوجود میآورد؛ عنصری واحد که رفتارهای‬ ‫حال عمل یا‬ ‫بیانگر کلیتی در‬ ‫خاص خود را دارد‪ .‬مخاطب‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫قرار گرفته در فضایی موسوم به همگانی است؛ یعنی کلیتی‬ ‫که متعلق به جمع است و با آن پیوندهای ارگانیک دارد‬ ‫(موشتوری‪ .)23-24 :1386 ،‬مخاطب به این معنا با شاهد‬ ‫متفاوت است‪ .‬شاهد کسی است که از محل اجرا گذر میکند‪.‬‬ ‫برعکس مخاطب‬ ‫او با اجرا رابطهای برقرار نمیکند؛ درست‬ ‫ِ‬ ‫که هویتش را از ارتباط با اجرا میگیرد‪.‬‬ ‫کسانی که در کنسرت «اینرتنوا» نشستهاند‪ ،‬نباید‬ ‫انتظار هر موسیقیدانی این است [یا باید این‬ ‫شاهد باشند‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫باشد] که مخاطبان همان موسیقی در سالن هستند‪ ،‬چرا که‬ ‫افراد حاضر در تاالر وحدت‪ ،‬عامدانه آنجا را برای گذراندن‬ ‫شبشان برگزیدهاند؛ آنها بلیت تهیه کردهاند و از جاهای‬ ‫مختلف شهر‪ ،‬خودشان را به یک مکان مشخص‪ ،‬برای‬ ‫شنیدن یک موسیقی معین رساندهاند‪ .‬نکته اینجاست که این‬ ‫جنس مخاطب‪ ،‬همیشه هدفمند هم هست‪ ،‬چرا که جمعی‬ ‫وجودی‬ ‫سبب‬ ‫است وحدتیافته و نه با کمیت تصادفی‪ .‬آنچه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫موضوع فرهنگی میشود‪ ،‬شکلگیری مخاطب هدفمند‬ ‫مخاطب هدفمند شرایط را برای پویایی‬ ‫است (همان‪)22 :‬‬ ‫ِ‬ ‫هرنی و جریانسازی مهیا میکند؛ چیزی که در کنسرت‬ ‫«اینرتنوا» شکل نگرفت‪.‬‬ ‫کنسرت «اینرتنوا» در ابتدا دو نوع تماشاگر داشت‪،‬‬ ‫یکی شاهدان کنسرت بودند و دیگری مخاطبان هدفمند‪.‬‬ ‫برگزارکنندگان و نوازندگان کنسرت «اینرتنوا» قصد داشتند‬ ‫تیرتاژ‬ ‫موسیقی‬ ‫هر دو گروه را باهم راضی کنند‪ .‬برای شاهدان‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫«بازی تاج و تخت» را اجرا کنند و برای مخاطبان هدفمند‪،‬‬ ‫‪70‬‬ ‫شـماره ‪17۲‬‬ ‫پرفورمنس «هفتگاه معلق» را‪ .‬اما هر دو را ناراضی از‬ ‫سالن بیرون فرستادند؛ شاهدان به علت جذاب نبودن تمام‬ ‫بخشهای اجرا برای آنها و مخاطبان به علت ناتوانی اجرا‬ ‫در ارتباط با آنها‪ .‬البته برای پیوستگی قطعات به یکدیگر‪،‬‬ ‫تالشهایی شده بود‪.‬‬ ‫در این کنسرت یک شب به کالسیکها و یک شب به‬ ‫مینیمالها اختصاص داشت‪ .‬قطعات مختلف رپرتوار هر‬ ‫ریسمان سبکی بههم چسبیده بود‪ .‬منطقی که‬ ‫شب‪ ،‬با یک‬ ‫ِ‬ ‫در عمل نشان داد که سبک و حس را نمیشناسد؛ چرا که‬ ‫کوالژ‬ ‫شب اجرای مینیمالیستها‪ ،‬مخاطب با یک‬ ‫مثال ً در ِ‬ ‫ِ‬ ‫دادن قطعۀ‬ ‫جا‬ ‫ضرورت‬ ‫بود‪.‬‬ ‫طرف‬ ‫محتوا‬ ‫بی‬ ‫مالیستی‬ ‫مینی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫پیانویی اشکان الیق (فرزند فرخزاد الیق) یا موسیقی تیرتاژ‬ ‫سریال «بازی تاج و تخت» در این مجموعه مشخص نبود‪.‬‬ ‫معلق» الیق نیز به آن جنس از مینیمالیسم که‬ ‫«هفتگا ِه‬ ‫ِ‬ ‫رایش و نایمن نمایندهاش هستند‪ ،‬ربط چندانی نداشت‪.‬‬ ‫دربارۀ قطعات دو مینیمالیست معروف نیز‪ ،‬اگر برای‬ ‫موسیقی مینیمال یک طیف رسم کنیم‪ ،‬رایش آمریکایی و‬ ‫سر مختلف آن قرار میگیرند‪.‬‬ ‫نایمن اروپایی احتماالً در دو ِ‬ ‫هر قطعۀ این دو شب‪ ،‬فرم و بهتبع آن محتوای خودش را‬ ‫پرفورمنس‬ ‫«هفتگاه معلق»‬ ‫‪71‬‬ ‫ِ‬ ‫برعکس هدف برگزارکنندگان که میخواستند اجرایی در سطحی‬ ‫فرهیخته‪ ،‬با رضر مطلق و به هدف تأثیرگذاری داشته باشند‪ ،‬درنهایت‬ ‫فقط یک اتفاق ساده و بیتأثیر را رقم زدهاند‬ ‫شـماره ‪17۲‬‬ ‫داشت‪ .‬مخاطب بدون هیچ منطقی‪ ،‬مدام از سبکی به سبک‬ ‫دیگر‪ ،‬از چارچوبی به چارچوب دیگر‪ ،‬از تاریخی به تاریخ دیگر‬ ‫و از حسی به حس دیگر پرت میشد‪ .‬به این شکل تماشاگری‬ ‫که با هدفی مشخص به سالن آمده بود‪ ،‬آنچه انتظار داشت‬ ‫را تحویل نمیگرفت‪ .‬بنابراین «ارتباط» که الزمۀ تبدیل شدن‬ ‫تماشاگر به مخاطب است‪ ،‬برقرار نمیشد‪.‬‬ ‫تماشاگر در دو حالت با اجرا ارتباط برقرار نمیکند‪ .‬یکی‬ ‫اینکه از اساس به مکان اشتباهی برای شنیدن موسیقی آمده‬ ‫باشد و مثال ًشوستاکوویچ‪ ،‬دبوسی‪،‬رایش و نایمنرا نشناسد‬ ‫و به کنسرت «اینرتنوا» بیاید‪ .‬در این حالت ارتباط نگرفنت‬ ‫مخاطب با اجرا‪ ،‬ربطی به کنسرت و عواملش ندارد‪ .‬این‬ ‫شاهدان آنچنانکه گفته شد در اجرای «اینرتنوا» کم نبودند‪.‬‬ ‫حالت دوم زمانی است که مخاطب به هدف شنیدن موسیقی‬ ‫مخاطب آن موسیقی باشد‪،‬‬ ‫مد نظرش آمده باشد؛ بهعبارتی‬ ‫ِ‬ ‫اما بهواسطۀ اجرای دور از انتظار‪ ،‬با اجرا ارتباط برقرار نکند‪.‬‬ ‫در این کنسرت لحظات نوازندگی درخشانی وجود داشت؛‬ ‫هر فردی میتوانست چند لحظهای از شنیدن یک قطعه لذت‬ ‫بربد‪ .‬دور بودن از انتظار‪ ،‬آنجایی رخ میداد که اجرا فاقد‬ ‫هر نوع منطقی بود‪ .‬نه منطق موسیقایی دراماتیک داشت‬ ‫و نه منطق سبکی و نه هیچ ریسمانی که چندتکه بودنها را‬ ‫به یکدیگر بچسباند و کل منسجمی تحویل مخاطب دهد‪.‬‬ ‫نساخنت کل منسجم‪ ،‬مخاطب را پَس میزد و لحظههای‬ ‫درخشان را از ذهنش پاک میکرد‪.‬‬ ‫زمانی که مخاطب با اجرا ارتباط برقرار نکند‪ ،‬نه جریانی‬ ‫برعکس‬ ‫ساخته میشود و نه توسعه پیدا میکند‪ .‬بنابراین‬ ‫ِ‬ ‫هدف برگزارکنندگان که میخواستند اجرایی در سطحی‬ ‫فرهیخته‪ ،‬با ضرر مطلق و به هدف تأثیرگذاری داشته باشند‪،‬‬ ‫درنهایت فقط یک اتفاق ساده و بیتأثیر را رقم زدهاند‪ .‬اتفاقی‬ ‫که به علت نداشنت انسجام درونی و ناتوانی در ارتباط با‬ ‫مخاطب‪ ،‬هیچ دستاوردی ندارد‪.‬‬ ‫پینوشت‪:‬‬ ‫‪ .1‬جُ نگ بهمعنی كتابي است كه در آن برخي اشعار شعراي مختلف‪ ،‬بدون‬ ‫نظم و ترتيب گرد هم آمدهاند‪.‬‬ ‫منبع‪ :‬موشتوری‪ ،‬آنتیگون‪ ،)1386( ،‬جامعهشناسی مخاطب در حوزۀ‬ ‫فرهنگی و هرنی‪ ،‬ترجمۀ حسین میرزایی‪ ،‬تهران‪ :‬نی‪.‬‬