[go: up one dir, main page]

Academia.eduAcademia.edu
معلمان ایرانی،الگوهای نامناسبِ دوست یابی و دوست داری محمدحسن محقق معین ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ انسان مرکب از "جسم"،"جان" و "روان" بوده که غالبا متعارض و در تخالف با هم به سر برده و در پنج وجهِ معنایی،احساسی،ارادی، گفتاری و رفتاری تجلّی دارد. هست احوالم خلاف همدگر ‌ هر یکی با هم مخالف در اثر موج لشکرهای احوالم ببین هر یکی با دیگری در جنگ و کین از تناقضهای دل پشتم شکست بر سرم جانا بیا می‌مال دست سایه‌ی خود از سر من برمدار بی‌قرارم بی‌قرارم بی‌قرار [مثنوی: دفترششم] هریک از سه بُعد و پنج وجهِ انسان خواهش ها و تمنیاتی دارند که در صورتِ هماهنگ نشدن او را دچار تعارض می کند.تعارض های فردی هنگامی که انسان ها با هم ارتباط برقرار می کنند؛ تبدیل به تعارض اجتماعی می شود.در سطح فردی، "جان" و در سطح اجتماعی ،"فرهنگ" طبیعی ترین عاملِ هماهنگ کننده ی انسان و اجتماعات انسانی هستند.جان و فرهنگ قادر به تقلیلِ تعارضات در سطح فردی و اجتماعی بوده اما قادر به از بین بردن آن نیستند. جسمِ انسان، شناخته شده ترین بعُدِ انسان بوده و محملی برای جلوه کردن قسمت هایی از جان و روان است.بُعد جسمانی ی انسان، که بیانگر انواع غرایز و کشش های طبیعی- مصنوعی و ضامن بقای گونه ی انسانی است؛ گفتار و رفتار را در سطح فردی و فرهنگ و تمدن را در سطح اجتماعی شکل می دهد. جانِ انسان همان "بخشی از روح خدا و جانِ جانان" است که در خلقتِ انسان به کار رفته و سرمایه ی لایزال و خالقِ معانی و معنای زندگی ی اصیل است.این جان و معنا می توانند در سطح فردی و اجتماعی، زندگی را انسانی و تعارضات را حداقلی نموده و تعادلِ جسم و روان را برقرار نمایند. بُعد روانی ی انسان، احساسات، خوشایندها و بد آیندها،ادراکات،فهم و نیز اراده،عزم،نیازها، تصمیم ها و آمادگی های رفتاری انسان را آفتابی می سازد. به احتمال زیاد "ذهن و ذهنیت" و "عقل و عقلانیت انسان" را هم بتوانیم در این رده جای دهیم. هر چه قدر جان بتواند جسم و روان را هماهنگ تر نموده و در نتیجه وجوهِ پنج گانه ی انسان را مهار ، متعالی،عقلانی و معنوی کرده و بخش اعظم معانی ی زندگی از جان ناشی شود؛ در سطحِ فردی، انسانی متعادل تر و در سطحِ اجتماعی، جوامعِ آرام تری خواهیم داشت.بدیهی است هر چه قدر روان و جسم از تعادل درونی بیشتری برخوردار باشند - هماهنگی تن، هماهنگی روان- کارِ جان در ایجادِ هماهنگی میان سه بعُدِ انسان آسان تر است. هر چقدر فرهنگ بتواند از تعارضاتِ تمدنی بکاهد،نهادها(مجموعه ای از اعتقادات، هنجارها و ارزشهایی كه برای رفع نیاز های زندگی بشر بوجود آمده است.) و جوامعِ (گروههایی از افراد كه براساس نظامی از هنجارها و ارزشها ، تعاملات اجتماعی ی ساختاری دارند ) کمتر متعارض و در نتیجه متعادل تری خواهیم داشت. انسان در خانه و مدرسه و جامعه یاد می گیرد. اما در مدرسه این یادگیری رسمی و با یاری و تسهیل گری معلمان است. معلمان ایرانی تا چه حد الگو های مناسبی برای کودکان،نوجوانان و جوانانِ ایران در ابعاد انسانی مثلا در دوست یابی و دوست داری هستند؟ مرور تحقیقات و برنامه های مورد تائید وزارت آموزش و پرورش ایران حاکی از آن است که "روابط دوستانه ی میان دانش آموزان در دو جنس" که بیش از 74 درصد در یک جمعیتِ نمونه ی کشوری در سال تحصيلی ۱۳۸۷- ۱۳۸۶ است؛ برچسبِ غیرمجازخورده است. براساس برنامه های مدون این وزارتخانه این دوستی ها "آسیب اجتماعی" تلقی شده و ناشی از "خانواده های نا امن و ناهماهنگِ با برنامه های مدرسه" و تحت تاثیر "رسانه های گروهی و فضای مجازی" است. در نظام تعلیم و تربیتی با این همه ادعای پوچ، بر مبنای عقل سلیم در اکثر مدارس ایران "فقیرانِ بدون شوق و توانایی های معلمی ی مجرد و تفردگرا" از اولین الگوهای دوست یابی و دوست داری پسران و دختران هستند که اینک به مدد فضای مجازی از 9 تا 19 سالگی مستعدِ دوست یابی و دوستداری بوده اند و هستند. می دانم که انتظار فراتر رفتن از "تامین نیازهای "جسمانی" و نیز "ایمنی" از معلمان ایرانی در حال حاضر چندان معقول نیست؛ اما در عین حال طرح این خواسته و فراهم کردن زمینه هایی برای اندیشه،عمل،"ایجاد تعلق صنفی"،و نزدیک شدن به الگوی مناسب تری برای دوست یابی و دوست داری دختران و پسرانِ 9 تا 19 ساله ی دانش آموز ایرانی و حتی میانِ معلمان-معلمان و یا معلمان-غیرمعلمان لااقل برای برخی از آموزگاران و دبیران ، ممکن است سودمند باشد. اگر اندیشناک فرزندان ایران در تربیت رسمی در مدارس هستیم؛دنبال راهی بگردیم که از "غلبه مادیگرایی" در این "صنف" بکاهیم. مشکل اینجاست که نیازهای زیستی ی کفِ هرم مازلو، تجدید شونده اند و در ذیل "نظام سرمایه داری" و "تمدن غالب بشری" صرفه و صلاحِ "حاکمان" در کنترل تام و تمام مردمان در کفِ هرم است. "نیازهای زیستی" این قدر در دنیای امروزِ سرمایه داری بسط یافته که اگر حقوق معلمان 10 برابر هم شود باز معلمانی که روانِ مستعدی نداشته باشند جان خود را از تکاپو انداخته و کماکان بر اسب تن می تازند. بیائید رباعی ی اقبال لاهوری را در دستور کار قرار دهیم، کافی است در حدِّ توان، جان را بپروریم، روان را بنوازیم، بر تَن سوار شویم و به تَن اجازه ی سواری بر جان و روان به بهای کنار گذاشن آزادگی مان را ندهیم و غلامی ناکسان و حتی کسان را نپذیریم. آدم از بی بصری بندگی آدم کرد گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد یعنی از خوی غلامی ز سگان خوار تر است من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد 15. در روز معلم در ایران مطالبی که نوشته شد را به معلمان و پژوهشگرانِ نازکدل و تیز هوشِ عزیزِ کشورم تقدیم می کنم. امیدوارم معلمان با اقدام پژوهی و پژوهشگران با دیدگاه ژرف انسانی پای در این عرصه ی عملی و نیز تحقیقاتی ی نسبتا جدید و پا نخورده گذاشته و پیشتازانِ این حرکتِ انسانی شوند. مطالعه ی بیشتر: تاملی بر خصوصیات، سرنوشت و سعادت انسان از نگاهِ شوپنهاور در کتاب در بابِ حکمت زندگی دانلود کتاب در باب حکمت زندگی نوشته آرتور شوپنهاور ترجمه محمد مبشری دانلود کتابِ وقتی نیچه گریست نوشته ی اروین یالوم، ترجمه سپیده حبیب انسان، موجودی دارای سه بُعد و پنج وجه سلسله مراتب نیازهای انسانی و خودشکوفایی شیوه ای نوین در تشکل یابی معلمان (شیوه جویبارهای کوچک) روانکاوی ی دوستی معلمان ایرانی،الگوهای نامناسبِ دوست یابی و دوست داری - ویرایش 1 جانِ زخمی - ویرایش 2 ادبِ جدایی در رابطه ی عاشقانه تآمّلی دربارهٔ «آموزگار واقعی» و پیوند آن با مقولهٔ «تعلیم» و «تربیت» 5