[go: up one dir, main page]

پرش به محتوا

گر

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گُر :(gor) در گویش گنابادی یعنی زبانه کشیدن آتش ، مشتعل شدن هیزم ، گرما و داغی در اعضای بدن ، درد موضعی ، آتش

گِرْ :(ger) در گویش گنابادی یعنی گوز ، حرف بی حساب ، وراجی کردن

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

Zzhsgx's.sgia

پسوند

[ویرایش]
  1. به آخر اسم معنی پیوندد و صفت فاعلی سازد: بیدادگر، کارگر.
  2. به آخر اسم ذات پیوندد و صیغة شغل سازد: آهنگر، درودگر.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(~.)

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]
  1. از بیماری‌های پوستی که باعث خارش و سوزش پوست بدن می‌شود.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(گَ)

(حر رب. شرط.)

  1. مخفف اگر.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(گُ)

(عا.)

  1. شعله، زبانة آتش.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(~.)

اسم

[ویرایش]
  1. کوه.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

گُر :(gor) در گویش گنابادی بسته به محل و فضای بکاربردن واژه دارای معانی قبر و گور ، جایی و مکانی و گاو میباشد.

گِر :(ger) در گویش گنابادی یعنی حرف ، سخن ، کلام ، بحث

برگردان‌ها

[ویرایش]
انگلیسی
scab