فلسفه
ظاهر
فلسفه (به انگلیسی: Philosophy) دانشی که به تفکر دربارۀ مسائل بنیادین و اساسیای که در جهان و زندگی با آنها روبرو هستیم مثلاً هستی، واقعیت، آگاهی، ارزش، خِرَد، ذهن و زبان؛ میپردازد.
گفتاوردها
[ویرایش]- «به نظر میرسد که علم دائماً در پیشرفت است و حال آنکه فلسفه قلمرو خود را از دست میدهد؛ ولی این امر فقط بدان جهت است که فلسفه وظیفهای سنگین و پرحادثه دارد و آن عبارت است از حل مسائلی که هنوز ابواب آن بر روی روشهای علوم باز نشده است: مانند مسائل خیر و شر، زیبایی و زشتی، جبر و اختیار، و حیات و موت؛ به محض اینکه میدانی از بحث و بررسی معلوماتی دقیق با قواعد صحیح در دسترس میگذارد، علم به وجود میآید.»
- «فلسفه ساکن و متحیر به نظر میرسد؛ ولی این امر از آن جهت است که وی ثمرات پیروزی خود را به دختران خود، یعنی علوم واگذار کرده است؛ وی راه خود را به سوی مجهولات و سرزمینهای کشفنشده ادامه میدهد و در این کار اشتهای ملکوتی سیریناپذیر دارد.»
- «علم بدون فلسفه مجموعه اموری است که دورنما و ارزش ندارد و نمیتواند ما را از قتل و کشتار حفظ کند و از نومیدی نجات بخشد. علم دانستن است و فلسفه حکمت و خردمندی است.»
- «فلسفه یک دانش آزاد است. هیچ پیشفرضی ندارد. فهمیدن آن کار بسیار دشواری است تا چه رسد به ابتکار در آن.»
- «فرد باید تمام تعلقات شخصی و گرایشهای ذهنی را از خود تخلیه کند تا فیلسوف حقیقی باشد.»
- «فلسفه لذتی گرامی است؛ خاستگاه فلسفه، شگفتی در برابر جهان است.»
- «فلسفه علم به موجودات است از آن سو که وجود دارند.»
- «فلسفه نبردی است علیه ذهن افسون زده شده، توسط زبان.»
- «فلسفه شناسایی عقلانی است که از راه مفاهیم حاصل شده باشد.»
- «فلسفه؛ آگاهی بر حقایق تمام اشیا است؛ به قدری که برای انسان ممکن است بر آنها آگاهی یابد.»
- «فلسفه، بحث در امر مطلق است.»
- «فلسفه است که اثبات میکند مثلاً، جهان هستی خدا دارد و در جهان هستی، موجودی به نام غول بیابانی نیست.»
منابع
[ویرایش]- ↑ تاریخ فلسفه
- ↑ تاریخ فلسفه
- ↑ تاریخ فلسفه
- ↑ http://www.cgie.org.ir/fa/news/129771
- ↑ http://www.cgie.org.ir/fa/news/129771
- ↑ تاریخ فلسفه نوشتۀ ویل دورانت
- ↑ متافیزیک ارسطو
- ↑ رساله منطقی-فلسفی
- ↑ پایان فلسفه و نتیجۀ تفکر نوشتۀ مارتین هایدگر
- ↑ فرهنگ فلسفی
- ↑ مقدمه ای بر فلسفه
- ↑ متن نامه ای که مولف به عنوان تتمیم پاسخهای گذشته به پروفسور هانری کربن نوشته، مکتب تشیع (1339)، شماره 4، ص 110